بدون عنوان
این روزهای جیگر مامان اینجوریه ... پسر خوشگل من دیگه می تونی دستت رو از روی در و دیوار و مبل رها کنی و خودت به تنهایی تا 30 ثانیه بایستی ، همین طورم که ایستادی برای ما دست می زنی و ازمون می خواهی ما هم برات دست بزنیم...ما هم که گوش به فرمان شما... از وقتی با مادر جون تاتی بازی کردی بهمون اجازه می دی باهات تاتی کنیم چون تا چند وقت قبل اصلا حاضر به این کار نبودی شیطون بلا.... امروز برای اولین بار نه تنها پشت سر بابایی گریه نکردی تازه باهاش بای بای هم کردی جیگر طلا.... دیگه داری آقا میشی .... جرات نداریم در حموم رو باز کنیم چون عسل خان بلافاصله شیرجه می زنه توش .... بابایی هم تند تند تو رو می بره حموم و کلی...